رفتی ولی چون شهرزاد از ماندنت گفتماز ترس پایان هر شب از برگشتنت گفتمگفتند از دریا بگو وقتی که طوفانی ستمن فکر کردم فکر کردم ... از تنت گفتماز بدترین زندان و از دیوار پرسیدندمن با تمام قدرت از پیراهنت گفتمشعری به دستم داد و تا شهر تو راهی کردوقتی که از چشمان تو با دشمنت گفتمپیغمبر چشم تو و تکفیر بت هامان؟!با شهر چون قوم قریش از کشتنت گفتم."حسین غلامی خواه" بخوانید, ...ادامه مطلب